نفس برآمد و کام از تو بر نمی‌آید!

مگر بخواب ببینم جمال طلعت دوست

۲ مطلب با موضوع «ادبیات معاصر» ثبت شده است

شعله از توست ، اگر گرم زبانی است مرا

یادگار از تو همین سوخته جانی است مرا
شعله از توست ، اگر گرم زبانی است مرا

به تماشای تن سوخته ات آمده ام
مرگ من باد که این گونه توانی است مرا

نه زخون گریه آن زخم ، گزیری ست تو را
نه از این گریه یکریز ، امانی است مرا

باورم نیست ، نگاه تو و این خاموشی؟
باز برگردش چشم تو گمانی است مرا

چه زنم لاف رفاقت ؟ نه غمم چون غم توست
نه از آن گرم دلی هیچ نشانی است مرا

گو بسوزد تنه خشک مرا غم ، که به کف
برگ و باری نبود دیر زمانی است مرا

عرق شرم دلم بود که از چشمم ریخت!
ورنه برکشته ی تو گریه روا نیست مرا

۱۵ آبان ۹۳ ، ۱۳:۴۹ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
hasan soltani

و سلام بر تو که مظلوم ترینی

درختان را دوست می‌دارم
که به احترام تو قیام کرده‌اند
و آب را
که مهر مادر توست ،

ادامه مطلب...
۱۱ آبان ۹۳ ، ۰۹:۰۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
hasan soltani